تکنیک 5 میلیاردی برای دستیابی به انضباط فردی

شاید از نظر شما هم تکنیک 5 میلیاردی برای دستیابی به انضباط فردی چیز غیر قابل باوری باشد اما بعد از خواندن این مقاله متوجه می شوید که زیاد هم غیر قابل باور نیست.

آمار ها چه می گویند؟

طبق آمار دانشگاه اسکرانتون 92 درصد از افرادی که اهداف خود را در ابتدای سال تعیین می کنند به آن نمی رسند و شما میدونید که هدفگذاری با رویا پردازی متفاوت است و مردم اغلب  به طور واقع گرایانه هدف گذاری می کنند و مطمئن هستند که می توانند به آن برسند.

دستیابی به انضباط فردی

پس چه می شود که به اهداف خود نمی رسند؟ چه دلیلی دارد که فردی که اول سال مطمئن بوده که به هدفش می رسد در آخر سال به هدفش نرسیده و از خودش ناراضی است؟ چرا باید 92 درصد از مردم ناکام بمانند ولی 8 درصد به از مردم به اهداف خود برسند مگر آن 8 درصد چه میکنند و چه مزیتی در خود دارند که بقیه ندارند؟

اگر این سناریوی تعیین اهداف و نرسیدن به آن برای شما آشنا هست, به جای درستی آمده اید زیرا جواب سوال هایتان را خواهید یافت.

بگذارید جوابش را من بگویم, نداشتن انضباط فردی برای انجام کاری که باید انجام بدهند چه دوست داشته باشند و چه دوست نداشته باشند.

مردم چه فکری میکنند؟

مردم چه فکری میکنند؟

اکثر مردم تصور می کنند که افراد موفق یا تاثیر گذار در جامعه که بسیار سخت کوش هستند و انضباط فردی بالایی دارند, این انضباط فردی بالا را از بدو تولد در خود داشته اند و انضباط فردی چیزی ذاتی است و نمی توان آن را بدست آورد.

گروهی دیگر از مردم, می دانند که انضباط فردی یک ویژگی شخصیتی است که اکتسابی است و می توان آن را به دست آورد و برای به دست آوردن آن تلاش می کنند اما این به دست آوردن را این گونه تصور می کنند که کتاب ها و دوره هایی را بخرند و آن ها را بخوانند و ببینند و این کتاب ها و دوره ها مانند یک قرص و یک دارو عمل میکنند که افراد بعد از خوردن آن تبدیل به فردی منضبط می شوند. آیا به نظر همچین چیزی می تواند درست باشد؟

اگر این گونه بود که افراد چاق هم با خوردن یک یا چند قرص لاغر می شدند.

اما متاسفانه قرصی وجود ندارد.

پس باید چه کار کرد؟

در آخر مقاله خواهید فهمید.

درست است که رسیدن به انضباط فردی واقعا سخت است اما

اما واقعا چرا مردم حاضر نیستند بهای آن را بدهند؟

چرا مردم حاضر نیستند بهای موفقیت را بدهند؟

خیلی ها دوست دارند به بهشت بروند اما واقعا کسی حاضر است بمیرد؟

اما واقعا چه چیزی باعث می شود که مردم فردی منضبط نباشند, آن هم انضباطی که ناپلئون هیل می گوید شاه کلید موفقیت و ثروت است و انضباط فردی چیزی است که همه ما از اهمیت آن با خبریم و صحبت راجب اهمیت آن صحبت راجب بدهیات است.

انضباط فردی چیزی است که شاید دست یافتن به آن کمی سخت باشد (و واقعا هم همینطور است) اما این سختی ارزشش را دارد, بگذارید برایتان یک مثال بزنم.

یک مثال

فرض کنید که شما فردی بدهکار هستید و چند روز است که نخوابیدید و بسیار خسته هستید, شب تازه به منزل رسیده اید و به چیزی جز خواب فکر نمیکنید حالا در همین حین من به شما زنگ بزنم و بگویم که به شما 5 میلیارد تومان میدهم ولی باید بیایید و آن را از من بگیرید و باید پیاده هم بیایید و فاصله شما با من هم 20 کیلومتر است.

آیا شما در این لحظه می گویید که من خسته ام و آن پول را نمی خواهم؟

آیا کسی با این شرایط هست که به درخواست من در آن لحظه پاسخ رد بدهد؟

من که اینطور فکر نمی کنم, چرا که شما قطعا به خود می گویید که ارزشش را دارد.

یکی از تکنیک هایی  که در انضباط فردی بسیار به شما کمک کننده است, یافتن دلایل و چرایی محکم و قوی است که نگذارد شما پشیمون شوید و از راه که در آن هستید پا پس بکشید.

اگر شما یک دلیل 5 میلیاردی برای راهی که می خواهید بروید و مسیری که انتخاب کردید پیدا کنید, من به شما قول می دهم که جا نخواهید زد.

یادتان باشد برای استفاده از تکنیک ها باید اصول را رعایت کنید پس پیشنهاد میکنم, مقاله

اصول انضباط فردی را بخوانید.

اگر سوالی داشتید می توانید در

اینستاگرام یا پایین همین مقاله بپرسید.

موفق باشید.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها